ماجرای حکاکی نقش خان تختی سلماس یا تصویراشغال آذربایجان توسط ساسانیان
دکتر توحید ملک زاده دیلمقانی
اشکانیان سرزمینهای متصرفی خود را به صورت ملوک الطوایفی با فدرالیته اداره می کردند و همین امر هم سبب شد با تضعیف حکومت مرکزی سرزمینهای تابع این امپراطوری دم از استقلال بزنند. سرزمین آذربایجان از زمره این سرزمین ها بود. با کشته شدن اردوان در سال 224 میلادی امپراطوری اشکانی متلاشی گردید ولی تیرداد نامی که خسرو اشکانی نیز نامیده می شود توانست حکومت و استقلال آذربایجان را حفظ نموده و با رومیها پیمان دفاعی ببندد.
اردشیر موسس ساسانیان به تدریج دایره حکومت خود را استخر فارس گسترش داده به مرزهای آذربایجان رسیده و به فکر تصرف آذربایجان افتاد. از دیگر سوی از رومیان خواست خواست آسیا و مناطق سوریه و عراق را تخلیه نمایند .
الکساندر سوروس امپراطور (35-222میلادی)چاره ای جز جنگ ندید ومتقابلاً به حمله پرداخت و پس از آنکه در سال 232 م از رود فرات گذشت سپاه خود را به سه ستون تقسیم کرد:
ستون اول پس از گذشتن از اراضی باتلاقی بین النهرین به خوزستان رفت.
ستون دوم تحت فرمان مستقیم امپراطور به فارس حمله کرد.
ستون سوم به آذربایجان حرکت کرد تا به قوای مردمی آذربایجان بپیوندد.
این سه ستون که می بایست با همدیگر ارتباط داشته باشند عملاً از برقرار کردن ارتباط کار ساز محروم مانده و در نتیجه اردشیر توانست از این فرصت حداکثر استفاده را ببرد.او تاکتیک دور اندیشانه ای بکار برد و ستون آذربایجان را به حال خود باقی گذاشت تا بعداً و به موقع از طبیعت سرسخت آذربایجان در به دام انداختن انها بهره جوید.بنابراین تمام نیروهایش را متوجه جنوب ساخته باقی ستونها را به مدد موقعیت سخت طبیعی در هم شکست.امپراطور پس از اطلاع از این موضوع،فرمان عقب نشینی را صادر کرد و بقایای دو ستون از فرات گذشتند.
ستون آذربایجان نیز که گویا از امپراطور فرمان عقب نشینی دریافت کرده بود در جریان بازگشن گرفتار سرمای جدید آذربایجان شده جمع کثیری از افراد آن به هلاکت رسیدند. سرپرسی سایکس ژنرال و کارشناس مسائل نظامی درباره این جنگ چنین اظهار نظر کرده است((این نقشه غیر عملی جنگ یعنی لشگر را به سه قسمت جداگانه تقسیم نمودند که هیچ یک نتواند موقع لزوم کمک قابلی به دیگری بدهد در واقع مقدمه شکست و مغلوبیت بوده است.بالجمله لشکر شمالی که ماد آتروپاتن حمله بردند بواسطه نبودن قوای ماد کامیابی حاصل نمودند ولی در برگشت خسارت خیلی سخت دیده وکاری هم که مهم باشد نبردند.))[1]
بدین ترتیب لشکر کشی سوروس به قلمرو ساسانی به پایان رسید و به بسته شدن قرار داد صلحی انجامید که تا مدتهای مدید ادامه داشت.
بعد از عقب نشینی قشون روم،خسرو اشکانی شاه آذربایجان در برابر اردشیر تنها ماند ولی با این همه دست از مقاومت برنداشت. و به ادعای گیبون،این مقاومت بیش از سی سال تمام به طول انجامید. اردشیر که قدرت رو در رویی مستقیم با آذربایجانیان را نداشت برای از میان بردن او توطعه ای اندیشید. وی قول داد که هر کس این دشمن بزرگ را بردارد سرزمین آذربایجان از آن وی خواهد بود.آرناک نام اشکانی این مهم را بر عهده گرفته و حاضر شد شاه آذربایجان را به قتل برساند. وی برای جلب اطمینان طرف مقابل خود مانند یک نفر فراری که در تلاش یافتن مأمن پناهگاهی از اردو بیرون رفت. اردشیر هم برای تثبیت این امر جمعی را برای دستگیری او از عقب روانه نمود آرناک بالآخره به قتل دشمن اردشیر یعنی خسرو شاه آذربایجان موفق شده ولی موقع فرار در رود ارس غرق شد.
اردشیر پس از دریافت کشته شدن شاه آذربایجان، به سرزمین آذربایجان لشکر کشیده و بدون پرداخت بهایی گران این سرزمین را به تصرف در آورد با توجه به سی سال مقاومت خسرو، احتمالاً تصرف آذربایجان در سال 262 میلادی یا 263 میلادی انجام شده است. جکسن نیز معتقد است تصرف آذربایجان در سال 230 میلادی انجام شده است.
اردشیر که نزدیکیهای سلماس رسیده بود سرمست از این پیروزی دستور حکاکی نقشی که حاوی نقش خود اردشیر و پسرش و دو تن از سران محلی که به احتمال زیاد سران آذربایجان باشند داد. این نقش در کوه ((پیرچاوش))نزدیکی آبادی((خان تختی)) سلماس حک شده است. این نقشها که در ارتفاع حدود 30 متری حک شده است متشکل از دو سوار و در پیاده است.
سواران پادشاهی هستند که ظاهراً ایشان را در حال گرفتن تاج از دست پیادگان نشان می دهد.پیادگان به چاکران می مانند و اینکه یکی ایندو سوار از دیگری به سال بزرگتر است که اردشیر ساسانی است که جلوتر از شاهپور ساسانی است.
بر سر دو سوار سربند یا کلاه وجود دارد که نوارهای بلند آن از عقب در اهتزاز است و پارچه های لباسشان موج می زنند. شنلی که هر یک بر دوش دارند پیداست که به آسانی باز و بسته می شود.
هر یک از سواران عنان مرکب خویش را به دست چپ گرفته اند. در آن واحد این دست را به دسته را به دسته شمشیر راست و دست راست را برای گرفتن هدیه ای یا تاجی که به ایشان تقدیم می شود دراز کرده؛هدیه ای که می خواهند به نخستین سوار بدهند در پس کله او پنهان است امّا هدیه سوار شبیه حلقه گل یا تسبیح است.
نیمتنه چسباندن و شلوار کیسه مانندی که از پارچه گرانبهاست و اززانوبه پایین انداخته است.شلوار نخست را با استادی بیشتری نسبت به سوار جوان تراشیده اند. زیِن و برگ و تجهیزات سنگین اسبان از جمله زنجیر سنگین و گلوله ای که در پهلوی چپ انها تاب می خورد. پیادگان سر را برهنه و ریش و موهای انها از طریق سرو گردن ریخته است.
چهره پیاده سمت چپ متأسفانه خُرد و خراب شده است اما چهره پیاده از راست واضح است و جزئیات قابل پیش بینی منجمله گرنبند انها هر دو پیاده به طرز ساده ای لباس پوشیده اند. بالا تنه ایشان چیزی شبیه کت است و پایین تنه هر یک با شلواری بزرگ و برآمده و باد کرده.
هر یک کمربندهای مضاعفی بسته اند اما آثاری از شمشیر پدیدار نیست.از این گذشته هیچ نوع تجهیزات با تزئینات ندارد اما از ساعد نقش سمت راست زیوری آویخته است که به حلقه ای از زر یا گوهر می ماند که به نواری کوتاه بسته شده است. "این نقوش را دانش پژوهانی چون کرپورتئر Keporter ،فلاندن Flanden،کوسئت Costeدموگران Demorgan،لئمان هاپئت Lehman Haupt،و...مشاهده و بررسی کرده اند .
لئمان هاپئت((گمان برده است که روی جامه یکی از دو پیاده کتیبه ای پهلوی نیز حک شده بود که بعدها محوگردیده است... وی و نیز ائدوین رایت این نقشها را مربوط به پیروزی نرسی ساسانی بر تیرداد می داند ولی فردریک زاره (1945- 1865)باستانشناسی و هنر شناسی آلمانی و به تبعیت از او دانشمندان بسیار این نقوش را همانطور که مذکور افتاد به اردشیر و پسرش شاپور شاپور منتسب دانسته اند.))
پس از اردشیر شاپور اول در سال 241م جانشین پدر شد و به نوشته مارکوارت در همان نخستین سال سلطنت خود با مادی های کوهستانی در آذربایجان جنگید و انها را شکست داد. پیگولوسکایا توضیح داده است که مقصود از دودمان کوه نشین آن گروه از مردمی بودند که در نواحی کوهستانی سرزمین ماد می زیستند و منظور از نواحی کوهستانی ماد به احتمال ریاد آذربایگان بوده است".
شاپور نیز مانند اردشیر در جهت متمرکز کردن قوا وارتقای کیش زرتشتی عمل کرد و موفق شد.با اینحال"اگر چه قبول کیش زرتشتی به عنوان مذهب رسمی و افزایش دوز افزون سیطره این آیین،به امر تمرکمز کمکفراوان کرد، اما دستگاه توسعه یابنده روحانیت در مقابل سلطنت به رقیبی عمده و فزون طلب تبدیل شد.