مریم جهانگیری شاعره ی گمنام اورمیه ای
دکتر توحید ملک زاده دیلمقانی
جای جای آذربایجان به خصوص غرب آن و شهرستان اورمیه پر از انسانهای فرهیخته و تحصیل کرده ای است که با خدمات ارزنده اشان نامی نیک در جامعه به جای گذاشته اند. اورمیه این مهد ادبا و سرداران و فرهیختگان و زنان ادیب جایگاهی ویژه در ادبیات این مرز و بوم دارد و صد البته بانوان ادیب این شهر نیز جایگاهی ممتاز در افق ادبیات آذربایجان دارند. یکی از این شاعران توانا که دیر زمانی است از وی نامی نمی رود مرحوم مریم جهانگیری است که از خاندان با شرف افشار های اورمی به پا خواسته است. خاندان وی از قدیم الایام لقب بیگلربیگی را داشتند که حاکی از گذشته پر افتخار این خاندان در معادلات سیاسی نظامی و حکومتی منطقه می باشد.
مریم در سال 1296ش/1917م در اورمیه متولد شد. پدرش حسین خان بیگلر بیگی اورمیه بود که در ادبیات و شاعری (( رهی )) تخلص داشت. مریم در 7 سالگی به دبستان آمریکایی ها در اورمیه رفت و در سال 1310 از آن مدرسه گواهی 6 ساله ابتدایی را تحصیل کرد. در سالهای تحصیل به مطالعه مجله حبل المتین می پرداخت. وی سپس به استخدام اداره فرهنگ اورمیه درآمد و در کودکستان شماره 3 به امر تعلیم و تربیت کودکان اورمیه ای پرداخت. در 17 سالگی با یکی از خویشان خود ازدواج کرد که حاصل این ازدواج 4 فرزند بود. وی سپس از اداره فرهنگ به اداره کشاورزی منتقل شد و نهایت در روز جمعه 7 شهریور 1331 در اورمیه بر اثر خونریزی شدید وفات می یابد. وی به فضولی و حیران خانم از شاعران مشهور و توانای آذربایجان علاقه فراوانی داشت. اشعارش در جریده شاهین در تبریز و کانون شعرا در تهران به چاپ می رسید. وی در ترکی و فارسی اشعاری دارد که به همت برادرش علاء الدین تکش در سال 1334 در تهران چاپ شده است. این اشعار از او است:
گه ل دولاشماگینان اول زولف پریشانه گویول صبر ایله دوز بو قرانلیق شب هجرانه گویول
باخما ناکس کیمی اول دیلبریمین چهره سینه یانما پروانه کیمی آتش نیرانه گویول
======================
ز عشق روی تو آذر بسی آذر به جان دارم به کانون دل سوزان دو صد آتش فشان دارم
دلم گنجینه مهر تو باشد بس در و گوهر در آن گنجینه همچون نقطه لعلت نهان دارم