دکتر توحید ملک زاده دیلمقانی

وب سایت رسمی
بایگانی

ترکان خزر

جمعه, ۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۴۲ ق.ظ

ترکان خزر

ترکان خزر از جمله  اقوام ترکی  هستند که موجد تمدن پیشرفته در عالم بوده اند و در طول تاریخ شاهد فراز و نشیبهای فراوانی بودند. ترکان خزر ممثل تمدن ترکان در سده های اواسط سده هفتم بودند ولی به تدریج اوضاع و احوالشان به تدریج مسیر قهقرایی پیمود و از آن امپراطوری وسیع که روزی رقیب امپراطوری ساسانی و روم بود نامشان تنها در کلمه کلمه دریای خزر به جای ماند .  اطلاعات ما ازترکان هون هامحدود به منابع چینی واروپایی وبصورت غیرمستقیم ازمنابع ترکی میباشد . چینیها ترکان هون را «هیونگنو » مینامیدند[1] و از آنها وحشت زیادی داشتند . همین وحشت سبب شد تا امپراطورهای چین دیواربزرگ چین را بنا نهند[2].

آرتور کوستلر کلمه خزر را از کلمه «گزر» ترکی از مصدر گزمه ک می داند[3]  که به مفهوم کوچنده می باشد .شاید این نام نمودی از سیستم ایلی آنان می باشد.اساس قوم خزر را ترکان « سابار/سووار» تشکیل می دهد . نام سابار / سووار در شهر « بیله سوار » دشت مغان به چشم می خورد . امپراطوری خزر اقتدار ترکان را پس از امپراطوری هون و گؤک تورک به دست گرفت همین امر سبب شد که بار تولد در یکی ار مقالاتش خزران را همان هونها بداند[4]. دراتحادیه هون غیرازترکان اقوام مختلفی نظیرمغولی،تونقوز،تبت وچین شرکت داشتند . پیگولوساکایا دستجات ترک « هیونیت » « کیدار » «هیاطله » را جزوهونها میداند[5]. زکی ولیدی طوغان معتقد است که در ایجاد اتحادیه سیاسی موسوم به خزر اکثریت با قبایل ترک بوده و ترکان طبقه حاکم را تشکیل می داده اند [6]و طبیعی است که در امپراطوریی که در محیط جغرافیایی بین چین تا اروپا گسترده است دهها طایفه غیر ترک تحت حاکمیت ترکان زندگی می کردند. به نظر ابراهیم قفس اوغلو در سرزمین خزر در کنار لهجه شرقی هون نظیر هون ،گوک تورک و اویغور ، لهجه غربی ترکان نظیر اوغور – بلغارها نیز رایج بود[7] . کوستلر معتقد است که زبان رسمی خزرها ظاهرا از لهجه چوواشی ترکی می باشد که هنوز در جمهوری خود مختار چوواشی در روسیه در میان ولگا و سورا به آن تکلم می کنند[8]. اساسا قتصاد ترکان هون را نیز پرورش اسب تشکیل میداد این ماشین جنگی قدرتمند امکان هرگونه مهاجرتهای وسیع و مانورهای وسیع نظامی را دراقصا نقاط عالم را فراهم میآورد بطوری که در اوایل سده 5 میلادی، یک اتحادیه نیرومند طایفه ای هون درشمال وغرب دریای سیاه پدید آمد که غیرازهونها، تمام طوایف ترک وغیرترک اعم از اسلاو ژرمن را شامل میشد . گفته میشود بیش از 45 قبیله گوناگون دارای تبارها و زبانهای مختلف ومتفاوت تحت سرپرستی ترکان زندگی میکردند .[9] سرپرستی این اتحادیه تاآخرین لحظات دولت هون دردست ترکان بود .آنچه از واقعیات برمیآید (نامها،القاب وعناوین ومناصب هونی همگی متعلق به زبان وفرهنگ ترکی است[10].  «شواهد نوشته دیگری از قلعه سرحدی که درسال 260 یاکمی زودتربوسیله ساسانیها تصرف شده بدست آمده دارای القاب ومناصب فرماندهان جز هونی همه ترکی است[11]. پپلیو دانشمند بزرگ فرانسو ی نیزمعتقد است هونها ترک بوده اند بی آنکه خود راچنین بنامند[12].  امروزه دانشمندان معتقدند بلغارها ی باستان قبل ازاسلاویزه شدن جزاتحادیه هون بودند وبیش کزبان پروتوبلغاری نیززبان ترکیه ونی میباشد امروز کتیبه های رونی پروتو بلغارقرائت شده چون خط آنها درظاهرشباهتی با رونی دارد آنرا خط رونی بلغاری نامیده اند . این خط باسنگ نوشته ای بزرگتر کان شرقی قرن هشتم (اروخون–ئینیسئی ) نزدیکی کلی دارد[13].ازدیگرسوسنگ نوشته ها ی یونانی عامیانه با نامها ولقبهای ترکی که از فرمانروایان ترکان بلغار قرن  8 و 9 باقیمانده مطلب راتایید میکند وبالاخره سنگبنشته ای با خط یونانی وبه زبان ترکی متعلق به دوره هونها، ترک منشا بودن عنصرهون به کل را تثبیت میکند. تنها واژه‌ای که با الفبا یا صلی خزر یباقیمانده است واژه OKHQURÜM است به معنی می‌خوانم و درترکی جدید به صورت  OKURUMتلفظ می‌شود[14]. ائلبروس عزیزوف معتقد است پاره ای از لهجه های ترکی آذربایجانی ارتباط مستقیمی با خزرها دارد[15].

خزران پیش از آنکه دولت مستقلی تشکیل دهند تابع امپراطوری ترکان غربی یا  توروگوتها  بودند . تورگوتها چندان عمر نکردند و میراث حکومتی اینان به ترکان خزر رسید .اینان به تدریج به توسعه قلمرو خود در شمال و مغرب و جنوب پرداختند و در سال 650 میلادی طومار عمر دولت بلغار را در کوبان در نوردیدند و مقدمات تشکیل دولت نیرومند و مستقل بنام خزران را فراهم آوردند. ابراهیم قفس اوغلو سال 630 میلادی را تاریخ آغاز خاقانات واقعی خزر می شمارد اما آرتامونوف و طوغان حدود سال 650 م را که زمان بر افتادن دولت گؤک ترکهای غربی است آغاز رسمی دولت خاقانات خزر می داند. عمر این دولت تا 965 م ادامه داشت. بعضی ها دولت خزر را ادامه دولت گوک تورک غربی می دانند و یکی از دلایل آنها این است که خاندان حاکم خزران شاخه ای از خاندان حاکم گؤک ترکها بوده است . در حدود العالم آمده است که پادشاه خزران را طرخان  خاقان خوانند و از فرزندان « انسا » است. زکی ولیدی طوغان بر آن است که انسای مذکور در حدود العالم همان آچینا یا آشینا است که نام خاندان سلطنتی گؤک ترکها است.  گفتنی است آشینا یا آسینا،  گرگ باستانی ترکان می باشد که در بسیاری از داستانها و اساطیر ترکان باستان نقش مادر ، راهنما و هدایت گر دارد . بر طبق این اعتقاد گرگ خاکستری یا بوزقورد قبل از دامداری ترکان مقدس شمرده می شده و همین اعتقاد امروزه به اشکال مختلف در میان ترکان محاصر از جمله آذربایجانیان دیده می شود مانند قوردالی « دست گرگ » که برای شفای بیماران به کار می رود و خراب دیدن گرگ که نشانه سرور و خوشبختی است و غیره[16].

از نظر مملکت داری ، خزرها دارای شکل دموکراسی کنونی بودند . مورخان معاصر حکومت ترکان خزر را یک نظام دو پادشاهی می دانند که در آن « خاقان » مظهر قدرت الهی و « بک » مظهر قدرت این جهانی است .نظام دو پادشاهی خزران را با حکومت دو نفری اسپارتها مقایسه کرده اند که کاملا خطاست . باید گفت که حکومت دو نفری اسپارت از آن فرزندان دو خانواده متفذ و از لحاظ قدرت برابر بود اما رهبری دو نفری در قبایل صحرایی ظاهرا بر آن مبنا که خزران وظایف اساسی را بین دو رهبر تقسیم کنند نبودهاست. .خزرها از ابتدای قرن هشتم با حملات شدید ایدئولوژیک دو دین برتر جهان یعنی  اسلام و مسیحیت روبرو شدند و برای حفظ مقام خود درمقابل این حملات دین یهود را برگزیده و اکثر ترکان خزر یهودی گشتند.ترکان خزر بعدها در سراسر آذربایجان پخش و جمع کثیری از آنها به اروپای شرقی مهاجرت کردند.  اسامی مکانهای بسیاری در اوکراین و لهستان از واژه خزر مشتق شده اند[17].   در سلماس نیز نام روستای هؤده ر و در اورمیه نام محله هازاراناز کلمه خزر مشتق شده است.به نوشته هندو شاه نخجوانی سلجوقیان اصلشان از ترکان خزر است [18]و بدین جهت اسامی یهودی در میانشان به وفور یافت می شود.حمله خزرها به آذربایجان در زمان هشام خلیفه اموی انجام پذیرفتهاست که باعث دردسرهایی برای دولت اسلامی گردید.  ابن خلدون خزرها را سفید پوست ذکر می کند[19]آغاچری ها که از اقوام خزر محسوب می شوند در سال 460م و هشت سال بعد از آنها ساراغورها به جنوب قفقاز آمدند و در سال 488 با ساسانیان به نبرد پرداختند . نام آغاچری ها در دوران بعد مثلا در حمله هلاکو به قلعه الموت در آمده و گاهی به شکل قاجار ثبت شده است [20].

 

 

ترکان هون

هونها از 5/3 ق.م (اوج قدرت و مقارن عهد نامه معروف بین ترکان و چینی ها ) تا  قسمت اعظم آسیا و اروپا حتی شهر روم تحت تسلط ترکان هون بود . خبر نخستین استقرار ترکان هون در آذربایجان مربوط به سال 227 میلادی  می باشد[21].

همچنین به نوشته فاوست بیزانسی هون ها و آلانها در لشکر کشی آرشاک دوم م (67 – 245‌) که به شکست شاپور اول در حوالی تبریز منجر شد شرکت داشتند[22]. در سال 395 م هونها به یاری سلطان ایبری (گرجستان ) به نام فراسمانیوس آمدند [23]. «پطروس ایبری » هونهای ساکن آذربایجان را آق هون /هونهای سفید یا خیلندورک خایلندرک می نامد. در زمان بهرام گور ساسانی نیز این نام به چشم می خورد زیرا بزودی در چهارمین سال یزگردی صحبت از عبور هونها از ده میر قاپی در بند می کند. در سال 448 م فرستادگان روم شرقی در محل قرارگاه آتیلا خاقان ترکان هون مطلع شدند که آتیلا قصد لشکرکشی گسترده به آذربایجان و تصزف آن دارد البته هونها به راههای آن سرزمین آشنایی کامل داشتند.  «وازیچ » و «کورزیچ » دو تن از رؤسای سلطنتی هونها از قبیله خیلندورک  مامور تدارکات حمله و اخذ کمک قبایل مختلف امپراطوری ترکان هون بودند . پس از آنکه قوشون هون مرغزارها را طی کرد و از دریا گذشت آنطور که نقل می شود پس از 15 روز از کوهی بالا رفتند و سپس وارد آذربایجان شدند و با قوشون آذربایجان درگیر شدند. هونها موقع برگشتن از راه دیگری عبور کردند و آن راه راه باکو بود . پس از چند روز آنها به وطن مود بازگشتند[24].

آتیلا امپراطور عاقل ترکان هون در طی سال حکومت خود توانست نقش ترکان را در معادلات جهانی به خوبی نشان دهد .

براساس افسانه های ترکان ، گویا خاقانی آتیلا از طرف خداوند به وی مرحمت شده است[25]وی در افسانه های ژرمنی نیز دارای مقام محترمی است و چنانست که گویی ژرمن ها او را از خود می دانستند در صورتیکه پادشاهی را که از صفوف خود ژرمن ها ست آنها با صفات بی رحم وجبار در افسانه های خود ضبط و شرح داده اند [26]. در افسانه ژرمنی آتیلا «پدر پهلوان » و «شبان ملتها » نامیده شده است[27]. و نقش اصلی در افسانه ژرمنی سرود نیبلونگن یا داستان زیگفرید دارد . مراسم تشعییع جنازه آتیلا و حتی سرودهایی که برای مرگ آتیلا ساخته شده و بدست ما رسیده از همه اینها گویاترند . طبق این سرود آتیلا می خواست دولتی بوجود آورد که هسته آن را جمع ملتهای هونی و ژرمنی تشکیل بدهند . در برابر این دولت ، دولتهای روم شرقی و غربی فرمانبردار و خراجگزار باشند[28]. گیبون نیز معتقد است در بین فاتحان اعصار باستانی و جدید تنها آتیلا بود که در سرزمین پهناور ژرمن و سکایی را به هم پیوند داد[29].

پس از مرگ آتیلا سواران گزیده گرداگرد او می چرخیدند و کرده های بزرگ خاقان ترک آتیلا را در چکامه ایی می سرودند که ترجمه عین عبارت آنرا به لاتینی هنوز داریم : آزاده ترین خاقان ترکان هون آتیلا ، دلاورترین سالار ملتها که با قدرتی بی نظیر تا آن هنگام به تنهایی بر سکاها و ژرمن ها پادشاهی داشت و دولتهای حیطه خاک روم را با غارت شهرها به وحشت انداخته بود و چگونه او ،آتیلا ، از فرط لابه و التماس آنها را ضی شد تا باج سالیانه بگیرد و آنچه مانده از آنها نگیرد . و او که همه اینها را با مدد بخت نیک کرد نه با زخم دشمن ،نه با خیانت دوست بل همانا در شکوفه زار خانه خود خرم از خوشی و شادی بی درد جان سپرده  پس به رسم ترکان ،صورتها را خراشیدند و بر خود زخم زده و با ده گساری کرده و او را در سر صندوق زرین و سمین و آهنین گذاشتند تمام اسلحه و زیورهای وی را با وی به خاک سپردند و نهر آب را به روی گور وی عبور دادند[30].

این مرثیه آغی پس از وفات آتیلا سروده

   گوی اوزونده یاش یاغدیران بیر بولود        گونش سه یاسلارا بوروغوش باتیر......                                                قیزیل ،گوموش وپولاد دان بیر تابوت                بو تابوتدا هون گونشی یاتیر[31]

هنگامی که آتیلا کاخ شاهی میلان را متصرف شد از دیدن تابلویی که قیاصره براریکه امپراطوری و ملوک سکایی را در برابر آنها سر به خاک سوده نشان می داد بی اندازه در شگفت شد. انتقام آتیلا از این یادگار خودستایی رومیان بی ضرر و بکر بود وی به نقاشی دستور داد که آن صورتها را محو کند و بر روی همان پرده امپراطوران رومی را مجسم نماید که کرنش کنان در برابر سریر خاقان ترکها ایستاده مشغول خالی کردن انبارهای زری هستند که بر سبیل خراج به پیشگاه شهریار بزرگ آمده اند[32].

مردم سرزمین هنگری( مجارستان) که نام سرزمین خود را هون گذاشته اند با افتخار از آتیلا یاد می کنند[33].علیرغمدولتکوتاهآتیلاپسازاوفرهنگمشترکاروپابزرگترینآثارخودرابهوجودآوردهدرآندورهاستکهسرودهایپهلوانیبزرگسبکدوموسومتزئیناتحیوانیژرمنی،کشتیاوزبرگودرگورکشتی » انگلستاندرشرقیساتنهوپیدایشیافتهاند[34].

در سده های اخیر به سبب جوان بودن علم تورکولوژی وعدم اطلاع محقین ازموقعیته ونها درسطح فرهنگ وتمدن جهانی نسبت های ناروا یی ترکان هون میکردند درسنت تاریخی عتیق اروپا ومجامع کلیسایی هونها عذاب الهی بودند . وحشتی که ازکلمات این مجامع بیرون میدهد در نوشته های خاندان قدیم هان درچین کنونی نیز رسم شده است[35].  نسبت های ناروای یونانیان نیز همراه با روم درغرب وچین درشرق به کلی ترکان هون را قومی خانمان براندازغیرمتمد نوحت یوحشی و بربر قلمداد کرده است. . واقعیت این است که نوع زندگی قبیله ای و وضع خاص کوچ نشینی دنیایی  ورا ی دنیای شهرنشینان ساخته وپرداخت ه است که ازسراسرآن بویاست پبه مشام میخورد، صدای سم اسب به گوش میرسد ودورنمای گله های چهارپایان درنظرمجسم میگردد[36].

[آنچه که برایشان اهمیت داشت زنده ماندن ولذت بردن ازمنابع طبیعی والهی (اعتقاد به تک الهی ) بود ودرشعارهای شان نیزاین موارد را ذکر میکردند .  روح کلام و اهدافشان درسرودهها و موسیقی نهفته بود . دراشعاروسرودهایشان ازجملات  زیبایی که شوکت وعظمت طبیعت و راز خلقت مشخص میساخت از شیهه اسبان گرفته تا صاعقه آسمانی نهفته بود وحتی صدایشان نیزدرسرودهایشان ذکر میشد[37] . اعتماد به آداب و سنن ترکی خویش رازجنگاوری وجسارت آنها شده بود این سخن آتیلا را ازیاد نبریم که « ترانه ها، آهنگها، اشعار و سرودها وحتی رقصهایمان فرصتها وتمثیلها یی هستند که هویت وموجودیت وشخصیت ما را نشان میدهند باید این مسایل آنگونه که هستند باقیبمانند وپاسنگ ه داشته شوند[38] و یا « اگرعقاید وآداب ورسوم وتاریخ وزبان خود را از یاد ببریم بهتدر یج هویت ملی وموجودیت خودمان راا زدست خواهیم داد »[39]

با این تفاصیل بدیهی است آثار مادی ترکان کمترازشهرنشینان باشد و گرچه کورقانها و مزارهای باستانی ترکان باستان درپازیریک و سایر قبرهایم هماین نقیصه را برطرف میکند . امروزه با پیشرفت علم جوان تورکولوژی علاوه برپاک شدن تاریخ تمدن جهانی از نسبتهای ناروا به ترکان هون، خدمات ترکان به جهان نیز یک به یک شمرده میشود . پروفسورمونتامدون استاد قوم شناس یپاریس ومولف کتاب «قومشناسی فرهنگی » معتقداست که کت وشلوارازترکان به چین وارد و پارسیده و کلاه قالپاق یا بؤرک وچکمه نیزبه سایرملل رسوخ یافته است[40] یا چینیها با اخذ استراتژی جنگی ترکان هون وآموزش بکارگیری اسب درجنگ ازهونها[41]به پیشرفت نظامی وسیعی درکشورگشایی رسیدند .

 

 

 

 



[1]رئیسنیا،آذربایجاندرسیرتاریخایرانجلددوم،ص 502

[2]هیئت، دکتر جواد، تورکلرینتاریخوفرهنگیص19

[3]کستلر، قبیله سیزدهم، ص 26

[4]رئیسنیا، آذربایجان در سیر تاریخ ایران جلد دوم،ص 562

[5]رئیسنیا، ص 504

[6] همان

[7]رئیسنیاص 572

[8] کوستلرص25

[9]رئیسنیاص 509

[10]آلتهایم، ص 29-28

[11]ص29 التهایم

[12]ص29 آلتهایم

[13]ص28 آلتهایم

[14]http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%B2%D8%B1%D9%87%D8%A7

[15]http://az.wikipedia.org/wiki/X%C9%99z%C9%99rl%C9%99r

[16]ملکزاده، تاریخ ده هزار ساله سلماس و غرب آذربایجان، ص 16

[17]کستلر، ص 147

[18]تجارب السلف، ص 259

[19]مقدمه، ص 154

[20]ص 169 تاریخ زبان ترکی

[21]رئیس نیا، ص11-510

[22]رئیسنیا 11-519

[23][مارکوارتص 190 ]

[24]مارکوارت 2-191

[25]ص24 آلتهایم

[26]ص 62 آلتهایم

[27]ص 62 آلتهایم

[28]ص63 آلتهایم

[29]ص 477 گیبون

[30]ص70 آلتهایموصتورکونقیزیلکیتابی

[31]اوزده ک ص 136

[32]494 گیبون

[33]ص 476 گیبون

[34]ص 63 آلتهایم

[35]ص 35 آلتهایم

[36]ص 61 مجموعه خطابه های تحقیقی درباره رشیدالدین فضل الله

[37]ص 16 آتیلا

[38]ص 116 آتیلا

[39]ص116 آتیلا

[40]تاریخزبان و لهجه های ترکیص 48

[41]طوغان، عمومیتورکتاریخینهگیریشص21

۹۴/۱۱/۰۹
توحید ملک زاده دیلمقانی